تفسیر نقاشی کودکان
خطوط در نقاشی کودکان
خطوط نازک و هماهنگ در نقاشی نشان دهنده سازگاری کودک است.
خطوط کوچک و فشرده نشانه ی ناراحتی درونی کودک است.
خطوط مارپیچ نشانه ی پرخاشگری در کودک است .
خطوط نازک و ملایم احساسات عاطفی کودک را می رساند .
خطوط کوتاه خجالتی بودن و خطوط کمرنگ کمبود جوش و خروش را می رساند.
اگر در صفحه نقاشی بیشتر از نصف صفحه خالی بماند و نقاشی کوچک باشد نشانه ی اعتماد به نفس پایین کودک است .
اگر کودک مرتب نقاشی کند و پاک کند نشانهی ترس و اضطراب درونیست.
در مورد نقاشی خانه اگر در و پنجره ای برای خانه نکشد نشانه ی وابستگی شدید به مادر است بهترین نقاشی که نشانه ی روان سالم در کودک است کشیدن خانه با دود کش و پنجره و در و پرده و آنتن است.
خورشید در نقاشی کودک نماد پدر است. خورشید با چشم و ابرو رابطه وی خوب با پدر را می رساند و خورشید سیاه تیرگی رابطه با پدر را می رساند.
اگر کودک آدمکی را نقاشی کند:
سر بزرگتر از بدن ناسازگاری کودک را می رساند .
سر به تنهایی بدون بدن اضطراب را می رساند.
سر کوچک با تن بزرگ نشان دهنده ی دروغگو بودن کودک است.
بچه های بامشکل وسواس برای آدمکها انگشت نمی گذارند.
در نقاشی کودکان زمین نماد ثبات، آسمان نماد همت و پاکی، ماه و ستاره نماد خلا و نیستی، ماشین نماد قدرت، گل نماد مسائل جنسیت خصوصا گل رنگی!، ابر نماد پنهان کاری، تپه نماد وابستگی به سینه مادر وکوه نماد استقامت است.
۱- خورشید و ماه
در اغلب نقاشی های کودکان، خورشید دیده می شود. خورشید نشانه ی امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است. وقتی رابطه کودک و پدر خوب است کودک خورشید را در حال درخشیدن می کشد. وقتی رابطه ی آن دو مطلوب نیست کودک خورشید را در پشت کوه ناپدید می کنند .ترس کودک از پدر به رنگ قرمز تند و یا سیاه در نقاشی دیده می شود. البته با یک نقاشی ما به قضاوت نمی پردازیم بلکه پردازیم باید چندین نقاشی کودک را بررسی کرد چندین.ماه نشانه ی نیستی است. اغلب کودکان ماه را کنار قبر و قبرستان می کشند .کودکان در نقاشی خود ماه را بامرگ معنی می بخشند.
۲- آسمان و زمین
آسمان به معنی الهام و پاکی است .ولی زمین به معنی ثبات و امنیت می باشد .کودکان خیلی کوچک هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی کنند، ولی در سن پنج یا شش سالگی که آغاز به درک دلایل منطقی می کنند به کشیدن زمین نیز می پردازند .
۳- اتومبیل
در جامعه ی امروزی ماشین نشان قدرت است، به همین دلیل در نقاشی های کودکان مخصوصا پسر بچه ها ماشین زیاد دیده می شود .وقتی یکی از اعضای خانواده که اغلب پدر و گاهی خود کودک است، رانندگی می کنند، از دیدگاه برون افکنی اهمیت پیدا می کند. بیشتر نوجوانان به بهانه ی اینکه کشیدن تصویر آدم حوصله شان را در سر می برد یا سخت است، از کشیدن شکل آدم خودداری میکنند اما به اعتقاد پژوهشگران ترجیح دادن کشیدن ماشین در این دوره به خود به خود نشان دهنده ی وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است البته این مسائل بستگی به سن، فرهنگ و عوامل ذهنی و... نوجوان دارد.
۴- حیوانات
اگر در نقاشی کودک شما تصاویر حیوانات دیده می شود، ممکن است دلایل مختلفی وجود داشته باشد که شما صحبت کردن با کودک پی به آن می برید. کودکی که در روستا زندگی می کند و یا حیوانات خانگی دارد و یا عاشق حیوانات باشد و یا زیاد به باغ وحش برود طبیعی است که حیوان بکشد. پس فرهنگ و طرز زندگی کودک در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر کودک به نوعی با حیوانات رابطه نداشته باشد و حیوان برای او در دسترس نباشد تصویر حیوان در نقاشی او اهمیت خاصی پیدا می کند .گاهی ممکن است کودک احساس گناه و تقصیری را که تجربه کرده و جرات نکرده آن را ابراز کند در نقاشی و در قالب به حیوان نشان دهد .مثلاکودکی است به دلیل اینکه دیشب در جایش خرابکاری کرده و سرزنش شده، احساس گناه کرده باشد و در نقاشی اش شکل حیوان خاصی را مثلا مارمولک بکشد.کشیدن حیوانات درنده نشانه ی فشارهای درونی مخفی اتاق کودک است.مثلا کودکی که نسبت به برادر کوچکتر تازه به دنیا آمده اش حسادت میکند، در نقاشی ممکن است گرگ بکشد که این نشان دهنده ی ترس و دلهره ی کودک از تازه وارد کوچولو است.دوستان خوبم، توجه داشته باشید که در تجزیه و تحلیل نقاشی کودکان که کاری بسیار ظریف و حساس چون یک کار تخصصی و تجربی است شما رای قطعی نمی دهید.کودک شما باید خودش به میل خودش موضوع نقاشی را انتخاب کند. شما نباید بالای سر او بنشینید و به او مداد رنگی به میل خودتان بدهید. او در نقاشی کردن باید آزادی کامل داشته باشد.در پایان نقاشی از کودک بخواهید که در مورد تصاویر کشیده شده برای شما حرف بزند. این گونه اطلاعات به شما در تجزیه و تحلیل نقاشی کودک کمک می کند. کودکان را به کشیدن تشویق کنید اما آنها را مجبور نکنید که همین الان برای شما نقاشی بکشند.
سر در آوردن از دنیای نقاشی بچه ها
بچه ها معمولا در یک سالگی قلم به دست می گیرند و با آن به کاغذ ضربه می زنند، بدون آن که بتوانند اثری روی کاغذ به جا بگذارند. کم کم حوالی ۱۸ تا ۲۰ ماهگی موفق به کشیدن خطوط می شوند و میل ذاتیشان به اثر گزاری و لذت بردن از کارهای خود ساخته، مهمترین عامل در بروز شکل گیری این خطوط است. آن خط خطی های اولیه به مرور زمان، معنا و مفهوم بیشتری پیدا می کنند و در حدود ۳ سالگی، دیگر خط نگاری کودک فقط برای لذت بردن حرکت با فشار مداد روی کاغذ نیست، بلکه او سعی می کند با ترسیم تصاویر، احساسات درونی اش را متناسب با تجربه های زندگی کوتاه مدتش بروز دهد. ازپنج شش سالگی به بعد کودک قدرت و توجه بیشتری برای نظارت بر واقعیات بیرونی پیدا می کند و چون لغات یشتری آموخته، بهتر از قبل می تواند اختلاف را اشیارا با هم درک کند . او در این دوران، فقط جنبه هایی از اشیا را ترسیم می کند که خودش شناخته را،و آنچه در ظاهر می بیند .بنابر این نقاشی در این دوران، ترسیمی است از چیزهایی که برایش مهمند.حتی اگر در واقعیت قابل رویت نباشند. وقتی پای ارتباط نقاشی و خلاقیت بچهها به میان میآید، علی محمد جزایری، مدرس آموزش هنر به کودکان میگوید: منحنی خلاقیت تا ۹ سالگی سیر صعودی دارد و بعد از آن، سیر نزولی. او انضباط حاکم بر مدرسه، فرآیند بلوغ بچه ها، توجه به جنس مخالف و یادگیری روشهای جدید برای بروز احساسات و ذهنیات را از مهمترین دلایل کاهش منحنی خلاقیت کودکان بیان می کند و می گوید: «به همین دلیل، نقاشی یک جوان هجده ساله از یک شی مانند درخت تا حدود زیادی شبیه آخرین نقاشی های او از همان شی در سن ۱۲تا ۱۳ سالگی است».
نقاشی بچه ها از محتوا تا عمق
همه نقاشی ها دارای عمق و محتوا هستند. محتوا همان موضوع نقاشی است که می توانند آدم، درخت و... باشد و عمق، آن مفهومی است که از نقاشی به ذهن می رسد؛ مثلا، یک آدم خوشحال یا غمگین یا عصبانی. دکتر سهامی، فوق تخصص روانپزشکی اطفال، معتقد است تصویری که کودکان از خودشان میکشند، با تصویری که آنها از خودشان در ذهن دارند،ارتباط مستقیم دارد .او می گویید:» دختر بچه هایی که همیشه در خانواده، از آنها تعریف و تمجید می شود، معمولا تصویری خودشان را زیبا و بالباس های پفدار می کشند و این خیلی خوب است که بچه ها خودشان را دوست داشته باشند، نقاشی کودکان برای روانپزشکان اطفال آن قدر مهم است که گاهی آنها از همین نقاشی ها به عنوان یکی تست تشخیصی استفاده می کنند. دکتر سهامی در خصوص این تست می گویید : «ما معمولابا نقاشی، یک شکل نیمه کاره می کشیم و از کودک می خواهیم آن را ادامه بدهد؛ بچه هایی که آن را خوب و قشنگ ادامه میدهند و معمولاً بچه های خوشحال و شادی هستند ولی کودکانی که تبدیل به یک نقاشی زشت و ترسناک میکنند، معمولا از وحشت های مستقیم یا غیر مستقیم رنج می برند». اصول تفسیر نقاشی کودکان روانشناسان معتقدند در تمام اجزای نقاشی کودکان، از رنگها گرفته تا خطوط و اندازه ها، رازی نهفته است. آن ها به عنوان مثال، دقت بیش از حد بچه ها را به هنگام نقاشی یا تلاش فوق العاده شان را برای اینکه هر چیزی سر جای خودش ترسیم شود، نشانه ای از استعداد ابتلا وسواس می دانند. البته چیزی که قبل از تفسیر نقاشی های کوددکان باید در نظر گرفت، توجه به شرایط و امکانات در دسترس آنها است . نمیشود از یک کودک با امکانات محدودتر و در شرایط دشوارتر همان انتظاری را داشت که از کودک دیگری با امکانات بیشتر و محدودیت های کمتر. اما به هر حال، اصول مشخصی در تفسیر نقاشی کودکان وجود دارد؛ مثلا گفته می شود که خطوط نقاشی کودککودک، به تنهایی و بدون وابستگی به محتوای اثر، می تواند بازتاب حالت های روحی و فکری او باشد؛ به نحوی که خطوط باز و بلند از راحتی و خوشحالی آنها حکایت می کند و در مقابل، خطوط فشرده و کوتاه حاکی از ضعف عصبی آنها است و خطوط کوتاه و ناپیوسته ای که احساس می شود کودک در کشیدن آنها دچار تردید شده یا از کشیدن آنها منع شده، نشانه خجالتی بودن او است. فضای نقاشی هم یکی از ارکان نقاشی است که نشان دهنده نحوه ارتباط و شیوه واکنش نشان دادن کودک به محیط اطراف است. بچه های خجالتی و کم رو که اعتماد به نفس پایین تری دارند، معمولا ترجیح می دهند در یک کاغذ کوچک یا در گوشه صفحه یادر قسمت محدودی از فضای صفحه نقاشی بکشند. کودکان غمگین و گوشه گیر معمولاً نقاشی های شان را متمایل به سمت کاغذ قرار می دهند، معمولا بر احساستان توجه و تمرکز بیشتری دارند. در بیشترموارد، اولین کسی که کودک در نقاشی هایش شکل او را می کشد، مهمترین فرد از لحاظ عشق و علاقه یا ترس و دلهره در زندگی است .بچه ها این شکل را با دقت زیاد و رعایت جزئیات بیشتری ترسیم می کنند و برعکس، کم اهمیت ترین فرد برای کودک، یا اصلا نقاشی نمی شود یا کوچکتر و دورتر از همه و یا کمترین جزئیات ممکن نقاشی می شود .اگر کودک، تصویر خودش را در نقاشی های خانوادگی نکشد، این امر نشانه عدم احساس راحتی او در خانواده است. دکتر سهامی درباره اهمیت توجه به جزئیاتی از قبیل می گوید: «چیزی که من در نقاشی کودکان به آن توجه میکنم، همین جزئات است ؛ چون جزئیات نشانه هوش است و بچه هایی که جزئیات را بهتر می کشد معمولا باهوشترند.بچه ای که هر ۵ انگشت دست آدم را توی نقاشی هایش ترسیم می کند، بچه باهوشی است . باهوشها معمولا با دقت زیادی تمام اعضای بدن را می کشند و فراموش کردن برخی از اجزا شاید فقط از سر بی توجهی شان باشد اما اگر کودکی همیشه یک عضو یا یک مشخص را نکشید، این می تواند معنای خاصی داشته باشد». دکتر سهامی توصیه میکند که در دادن موضوع نقاشی به کودکان مان نیز از موضوعات کلی و ملموس استفاده کنیم: «مثلاً از آنها بخواهیم یک مزرعه خوشحال، یک محل خطرناک یا یک دنیای تمیز را نقاشی کنند. مهمترین رکن در نقاشی کودک، خوشحالی است. بچه می تواند حتی یک کوسه را خوشحال بکشد. باید اجازه بدهیم بچه ها بدون محدودیت نقاشی بکشند و آموزش هایمان را به بعد از ۷ سالگی موکول کنیم ؛ چون تا قبل از این سن، بازی و نقاشی آزاد به مراتب بهتر و مفیدتر از هر آموزشی است». بزرگ نقاشان کوچک کپی کردن از نقاشی دیگران، مانع بروز خلاقیت کودکان می شود و تکرار این کار می تواند نشانه ضعف اعتماد به نفس کودک باشد . اما در مقابله با چنین مواردی، و کنش شدید شدید و مستقیم والدین نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه باعث افزایش حساسیت و گرایش بیشتر کودک به این کار می شود.در چنین شرایطی بهتر است از یک مشاور یا کارشناس کمک خواست و البته نباید فراموش کرد که اصلا نیازی نیست بچه ها حتما خوب نقاشی بکشد یا در آینده یک نقاش ماهر و حرفه ای بشوند.نق اشی برای کودکان صرفا ابزاری است برای بالا بردن کیفیت رشد روحی، عاطفی و فکری. لابد قبول دارید که تربیت آدم های بزرگ به مراتب مهمتر است از تربیت نقاش های ماهر. نقاشی کودکان فقط بهانه ای است برای تربیت چنین آدمهایی. اگرچه علاقه به نقاشی در همه کودکان وجود دارد و نقاشی نکشیدن یک بچه میتواند نشانه ضعف او در برقراری با دیگران با بی علاقگی او به چنین ارتباطاتی باشد اما کمبود امکانات نقاشی، پافشاری والدین در نقاشی کشیدن کودکان با بی توجهی آنها به نقاشی کودک و به ویژه تمسخرشان می تواند زمینه های بی انگیزگی بچه ها را فراهم کند. خط خطی هایشان را تشویق کنید برای افزایش خلاقیت آنها نیز منجر میشود. کمترین تشویق بزرگترها معمولاً تعریف و تمجید شفاهی از نقاشی کودکان کودک است و نصب نقاشی آنها به دیوار اتاق نیز می تواند یکی از بزرگترین تشویق ها برای کودکان باشد. اگر میخواهید انگیزه را در بچه هایتان بیشتر کنید، بهتر است خودتان هم با فرزندتان همراه شوید. یک کاغذ بردارید و بدون اینکه به کودکانشان دهید چه می کشید، با حالتی کودکانه سعی کنید در حال نقاشی کردن، حس کنجکاوی او را تحریک کنید و بعد از تمام شدن نقاشی، آن را به خود کودک و سایر اعضای خانواده نشان دهید و پیشاپیش از دیگران بخواهید به ماه یک در ها برابر نقاشیتان هیجانزده شوند. ساعتی از روزهای تعطیل خودتان را به کار با رنگ و ترکیب آنها با هم (حتی رنگ های پلاستیک ساختمان) اختصاص بدهید و از کودک بخواهید در مورد نقاشی هایش برایتان توضیح بدهد. مطمئن باشید استفاده از این روش ها علاقه فرزندتان به نقاشی چند برابر خواهد شد. علی محمد جزایری، مدرس آموزش هنر به کودکان، معتقد است نقاشی یک هنر اکتسابی است که نیاز به استعداد خاصی ندارد. او سرسختانه معتقد است که: «آنچه در هنرمند شدن افراد موثر است، آموزش خوب و محیط مناسب و امکانات کافی است نقش مربی به ویژه والدین در این میان از اهمیت زیادی برخوردار است. شرایط محیطی خوب، امکانات مناسب و تشویق به موقع، به خصوص در همان اولیه که کودک فقط خط خطی میکند، میتواند زمینه را برای شکوفایی استعداد این هنر مهیا کند. والدینی که به خط خطی بچههایشان بها میدهند، فرزندانی به مراتب موفقتر از دیگران خواهند داشت. رنگها به صدا در میآیند کارشناسان معتقدند تعداد رنگهای به کار رفته در نقاشی کودکان از اهمیت زیادی برخوردار است. بچههایی که در زندگی با مشکلات بیشتری مواجه اند، بچههای طلاق و بچههایی که به هر ترتیب، در زندگیشان شوک بدی به آنها وارد شده، معمولاً در نقاشی هایشان بیشتر از سه رنگ استفاده نمیکنند و اغلب اوقات، یکی از این سه رنگ نیز بنفش است که علاقه کودکان به این رنگ، گویای اضطراب آنها است. در مقابل، بچههایی که آسودگی بیشتری دارند، معمولاً بیشتر از پنج رنگ در نقاشیهایشان استفاده میکنند. برای بیشتر بچهها، نقاشی کشیدن به مثابه یک سرگرمی جذاب است و نتیجه نقاشی چندان مورد توجه شان نیست. به همین دلیل، به مربیان نیز توصیه می شود به روند نقاشی اهمیت بدهند و امکانات کافی را برای بچه فراهم کنند.
ضرورتی ندارد که انها حتما از رنگ های واقعی در نقاشی هایشان استفاده کنند، لزومی ندارد که همیشه برگها را سبز بکشند. بچه هایی که در زندگی با مشکلات بیشتری مواجه اند، معمولاً اثر رنگها را با فضای بیشتری روی کاغذ اعمال می کنند و بیشتر اوقات، نقاشیشان فقط خط خطی است.
شناخت تعارض های روانی کودکان بر اساس ترسیم نقاشی
نقاشی کودک، نوعی بازی است. در تمام دوره ی کودکی و تا مرز های نوجوانی اکثر کودکان به طور منظم به مجموعه ای از فعالیت های ترسیمی می پردازند و بدین ترتیب روابط زیادی با واقعیت ها برقرار میسازند. کودکان با استفاده از شیوه ی مختلف، تصور خود را از جهان به نوعی ترسیم می کنند. این فعالیت با مدت اکتشاف و تجربه همراه است. حدودا از پایان نخستین سال زندگی بسیاری از کودکان فعالیتی که می توان آن را ترسیم یا نگارگری نامید از خودشان بروز می دهند که ابزار آن یک مداد و قلم است اما ممکن است از انگشت، اسفنج، یک تکه ذغال، یک تکه گچ یا یک تیره چوب یا هر شی دیگر نیز استفاده کنند و نقاشی عمدی (ارادی) از دومین سال زندگی به صورت ترسیم خطوط درهم و برهم شروع و به تدریج با رشد حرکتی - ادراکی ادامه می یابد یعنی بعد از مرحلهای که کودک از دست خود تبعیت میکند در مرحله بعدی چشم به هدایت دست میپردازد. به نظر اکثر محققان در جریان سومین سال زندگی نخستین نقاشی های تقلیدی ظهور می کنند. مراحل تحول نقاشی در بین فعالیت های کودک، نقاشی از تحولات نقاشی، عاطفی، اجتماعی تاثیر می پزیرد و به مقیاسی وسیع در تشخیص روانی و روان درمانگری به کار گرفته می شود.
قبل از 2 سالگی: نقاشی هایی ایجاد می شود که ناشی از فعالیت حرکتی، بدون مهار گری دیداری است. این مرحله، مرحله خط خطی کردن است.
از 2 تا 3 سالگی: تقلید از موقعیتها دیده می شود. این مرحله، مرحله آغاز حرکت ترسیمی است. از 5-3 سالگی: در این مرحله کودک تا حدی به الگو توجه میکند اما غالباً طراحی اجمالی و قالبی را جانشین آن می سازد.
از 5-9 سالگی: مرحله نسخه پردازی (باز پدید آوری) از شکلهای هندسی است، به ترتیب از دایره، مربع، مثلث، لوزی تا شکلهای پیچیده. در این مرحله نقاشی هایی که عناصر مختلف تجسم در آنها متمایز گردیده اند، تولید میشود همچنین ترکیب طرح های پایه با جزئیات زیاد.
از 9-13 سالگی: رها کردن اجمال گری به سود واقع نگری دیداری تر. نقاشی به مثابه یک تست فرافکن در زمینه بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری های آنان، روانشناس و پزشک یا مشکلاتی مواجه هستند که مربوط به سازش با محیط خانوادگی است. کودک قسمت اول زندگی خود را در خانواده میگزراند، نخستین تجربههای سازشی وی با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق مییابند به قسمی که اختلالات روانزاد که در زمینه عاطفی یا عقلی بروز میکنند همواره یا با تعرض های ادیپی و یا با تعارض های رقابت با برادر و خواهر در ارتباط اند. ای نتعارض ها همواره به وضوح با مصاحبه آشکار نمی گردد چون آنچه خود را نشان می دهد نتیجه است و نه علت که عمیق تر و قالبا پنهان است. نه پدر و مارد و نه خود کودک از آن خبر ندارند و با پرسیدن نخواهیم توانست به کشف انگیزه های عمیق اختلالات سازشی دست یابیم بخصوص اگر تعارض شدیدی بین کودک و یکی از اعضای خانواده اش وجود داشته باشد. برای آشکار ساختن آن باید کودک را به برون ریزی عمیق ترین احساساتش و شیوه ای که در عمق وجود خویش در ارتباط با شخص شخص مورد نظر برگزیده است، هدایت کنیم تا کودک بتواند آنچه را در دارد آزادانه بیان کند و نقاشی وسیله این بیان آزاد است بخصوص نقاشی خانواده به کودک اجازه می دهد که تمایلات سر کوفته در زمینه ناهوشیار خود را برون ریزی کند و از این راه است که کودک می تواند واقعی ترین احساساتی را که نسبت به کسان خود دارد برای ما آشکار سازد. به عبارتی می توان نقاشی را یک تست شخصیت قلمداد کرد که می توان بر مبنای قوانین فرافکنی به تفسیر آن پرداخت. به کار بستن این تست آسان است و می توان سریع اجرا و تفسیر کرد، حدود 30 دقیقه برای آزمونگر ورزیده که کودکان و نوجوانان به آزمایش شدن با این تست به خوبی تن در می دهند و این تست از 5-6 سالگی خوبی قابل اجرا است و جز به یک میز و یک ورق کاغذ و یک مداد به لوازم دیگری نیاز ندارد.
در وهله نخست به کودک نمی گوییم که خانواده ات را نقاشی کن بلکه به او می گوییم یک خانواده را نقاشی کن. خانواده ای که در فکرت به وجود می آوری. در وهله ی دوم، بعد از اجرای نقاشی توسط کودک با او مصاحبه ای به عمل میآوریم که در آن از وی خواسته می شود نقاشی خود را شرح دهد، اشخاص ترسیم شده را مشخص کند و نقش و جنس و سن و روابط متقابل آنها را معین نماید. سپس از کودک می خواهیم ترجیح ها یا نفرتهای خود را نسبت به اشخاص مختلفی که در نقاشی آمده اند ابراز نماید. آن گاه به همسان سازی بپردازد یعنی بگوید که دلش می خواست کدامیک از اشخاص نقاشی باشد. مزیت این روش این است که تفسیر شخصی کودک از تست که بیش از هر شخص دیگری معنای نقاشی خود را می داند جانشین تفسیر روانشناس می گردد. در پرتو ترسیم یک خانواده، کودکان آثاری پدید میآوردند که با بررسی آنها پدر و مادر، مربیان و معلمان و پزشکان می توانند به سرعت به اندیشه ای درباره تحول روانشناختی و ماهیت مشکلات احتمالی آنان دست یابند. در بین تست های فرافکن، آزمون ترسیم خانواده به علت دستورالعمل گسترده آن یکی از بهترین تست هایی است که به کودکان اجازه میدهد دنیای اجتماعی خود را به میل خویش بنا کند هر اندازه دلش می خواهد از واقعیت عینی فاصله بگیرد. وقتی از کودک می خواهیم یک خانواده ی تخیلی رسم کند ابتدا در ذهن خود بر اساس اصل واقعیت، ترکیب خانواده واقعی خود را مجسم می نمایید و سپس با صرفنظر کردن از هر نوع تفنن و خیالبافی و بر حسب سلسله مراتب سنی و درجه اهمیت به ترسیم پدر، مادر، خواهران و برادران بپردازد. کودک در نقاشی خود به تجسم خانواده واقعی نمی پردازد بلکه خانواده تمایلی خود را ترسیم می کند. در این صورت کافی است که تولید تخیلی کودک را با ترکیب خانواده واقعی مقایسه کنیم تا تغییر شکلها، حذفها و اضافات را و اینکه تمایلات عاطفی در کدام جهت و تا چه اندازع دید وی را از واقعیت دگرگون میکند مشهاده کنیم. کودکی که دچار اضطراب است.
اضطراب خود را چگونه در نقاشی منعکس می کند؟
- وقتی تهدید خطرناکی که اضطراب را به راه می اندازد، از برون حادث شود کودک به چون و چرا آن را حذف می کند.
- اگر یک کودک نسبت به برادر کوچکش حسادت کند، ممکن است در نقاشی او را حذف کند (نفی وجود)، یا آنکه وی را در موضع فرزند بزرگتر قرار دهد و خود را به شکل بچه کوچک ترسیم کند (معکوس کردن نقشه ها ) یا بالاخره به سادگی جای او را بگیرد (همسان سازی با رقیب).
- اگر کودک به دلیل شیطنت از کیفر می ترسد علی رغم واقعیت خود را به منزله مهربان ترین فرد توصی خواهد کرد یا آنکه خود را در سنینی قرار خواهد داد که هنوز شیطنت نمی کرده است (واپس روی) و اگر پسر باشد ممکن است خود را با ویژگی های یک دختر مطیع و مهربان به تصویر بکشد و بالعکس اگر دختر باشد خود را در هیئت یک پسر مجسم کند (جابه جایی).
دفاع های "من" چگونه در تست ترسیم خانواده خود را نشان می دهد؟
1- ارزنده سازی شخص اصلی نقاشی از دید روان تحلیلگری، فرد ارزنده سازی شده کسی است که کودک بیشترین نیروی عاطفی خود را در وی سرمایه گذاری می کند. ارزنده سازی یکی از افراد خانواده به منزله نشانه روابط بسیار معنادار کودک با فرد ازرنده سازی شده است و این شخص کسی است که کودک با فرد ارزنده سازی شده است و این شخص کسی است که کودک وی را مهم تر از همه می داند و مورد تحسین قرار میدهد یا مورد غبطه یا ترس واقع می شود. شخص ارزنده سازی شده کسی است که نخست ترسیم شده و غالباً نخستین جایگاه را در سمت چپ خانواده اشغال می نماید و غالبا یکی از والدین کودک است. اما وقتی نخستین شخص ترسیم شده یک کودک باشد یعنی کودک جاه طلبی خود را در این شخص متبلور کرده، جنس و نقش وی را برتر تلقی می کند و در عمق وجودش خواستار آن است که جای وی را اشغال کند. اگر در وهله نخست خود را ترسیم کند، نشانه گرایش به خود دوستاری است. شخص ارزنده سازی شده بلند قامت تر از اشخاص دیگر نقاشی می شود. تصویر شخص ارزنده سازی شده با دقت ترسیم می گردد و کودک وقت بیشتری را صرف ترسیم آن می کند و خطوط تصویر کامل ترند و بهتر از سایر اشخاص، رنگ آمیزی شده و گاهی تنها شخصی است که در ترسیم وی از رنگ استفاده شده است.
2- نا ارزنده سازی ها ابتدایی ترین مکانیسم دفاعی عبارت است از "نفی واقعیت" که در ترسیم خانواده از راه حذف ساده و بی چون و چرای مورد اضطراب زا بیان می شود.
3- اگر کودک شخص خود را ترسیم نکند می توان گفت که وی در موقعیت کنونی خود از لحاظ سن و جنس احساس راحتی نمی کند و دلش می خواهد دیگری باشد. در واقع نمی توان تصور کرد که یک کودک بتواند خود را از منظومه خانوادگی حذف کند پسباید پذیرفت که وی خود را در قالب شخص دیگری به تصویر کشیده است و مایل است جای او را اشغال کند و با او همسان سازی کند.
نا ارزنده سازی به صورت های زیر متجلی می شود:
1- از دیگران کوچک تر کشیده می شود.
2- در آخرین جا و غالبا صفه کاغذ قرار داده می شود مثل اینکه در ابتدای امر، قصد در نظر گرفتن جایی برای او نداشته.
3- با فاصله از دیگران یا درسطح پایین از آنها دیگر کشیده می شود.
4- به خوبی دیگران ترسیم نمی شود یا جزئیات مهمی در تصویر وی از قلم می افتد.
5- بی ارزش شمرده می شود.
6- نام وی ذکز نمی شود در حالی که نام همه اشخاص دیگر ذکر می گردد.
7- به همسان سازی با وی مبادرت نمی کند و به ندرت معترف شخصیت آزمودنی است.
3- اشخاص خط زده شده:
خط زدن آنچه ترسیم شده است، غالبا نشانه یک تعاذض بین گرایشی است که نخست در نقاشی فرافکنده شده و سپس در وهله دوم منع گشته است.
4- جابه جایی و اشخاص افزوده شده:
کودک گرایش سانسور شده را به یکی از خواهران یا برادران و گاهی هم به یکی از والدینش نسبت می دهد و در نقابل همه خصایص یک فرد غیر قابل سرزنش را برای خود قائل می شود.
اگر کودک یک یا چند شخص تخیلی را به ترسیم خود اضافه کند تمایل دارد تا آنچه را که جرات تحقق آن را ندارد محقق سازد و هرچه شخص افزوده شده بیشتر باشد، نشان دهنده یک گرایش پر اهمیت است. اضافه کردن یک حیوان به تصویر، نشان دهنده این است که ممنوعیت کشانده بسیار شدید است البته ممکن است کودک حیوانات را دوست داشته باشد و این دلیل به ترسیم گربه یا سگ مانوس بپردازد که از راه مصاحبه مستقیم می توان به این موضوع پرداخت.
اضافه کردن یک حیوانی که در حقیقت وجود ندارد معرف کشاننده ای است که کودک شهامت قبول آن را ندارد. پرخشاگری علیه والدین یا خواهران و برادران غالبا از راه یک حیوان وحشی بیان می شود.
5- نزدیکی بین اشخاض و روابط با فاصله:
اگر دو فرد نزدیک هم کشیده شود نشان دهنده صمیمیت بین آنهاست. اگر این اشخاص دست های یکدیگر را گرفته باشند یا باهم بازی کنند، درجه صمیمیت بیشتر است.
اگر کودک با فاصله از دیگران قرار گرفته باشد در برقراری روابط با دیگر افراد خانواده مشکلاتی دارد، پرخاشگری علیه آنها دارد را از منظومی خانواده حذف شده می پندارد.
6- همسان سازی ها: همسان سازی با واقعیت زمانی است که کودک خود را در شرایط واقعی سن و جنس خود مجسم می کند و اظهار می دارد که" می خواهم خودم باشم."
همسان سازی در سطح نا هوشیار، همسان سای های عمیق تری هستند که وقتی به سطح هوشیار فرد مراجعه می شود آشکار نمی گردد. این همسان سازی ها که به کشاننده های سرکوفته شده تعلق دارند که از راه نشانه های ارزنده سازی در نقاشی می توان به وجود آنها پی برد. عضوی از خانواده که بزرگ تر کشیده می شود شخص برگزیده برای همسان سازی است و یا وقتی یکی از اعضا را حذف می کند به دلیل کینه ای است که نسبت به او دارد و برایش غیر ممکن است که او را به منزله موضوع همسان سازی انتخاب کند یا اشخاص افزوده شده نیز همیشه معرف همسان سازی کودک هستند. اگر چندین نفر افزوده شوند معرف چندین گرایش مختلف است که فرد بین آنها سرگردان است.
چگونه تعارض های روانی کودک بر اساس تست ترسیم خانواده آشکار می شوند؟
کودک چگونگی روابط حال و گذشته اش را با والدین و خواهران و برادران در نقاشی خانواده فرافکنی می کند چون تمامی زندگی عمیق عاطفی وی به این روابط وابسته است. می توان انگیزش های کم و بیش پنهانی رفتار و خصوصا دفتار مرضی وی را بر اساس نقاشی، استنباط و آشکار کرد. پرخاشگری شدید نسبت به رقیب به ندرت در تست نقاشی ظاهر می شود. وقتی وجود یک خواهر یا برادر حسادت کودک را بر می انگیزد و موجب اضطراب شدید می شود با ترسیم نکردن او در نقاشی از خود دفاع می کند. وقتی کودک یکی از خواهران یا برادران یا در نقاشی خود حذف می کند نشان می دهد که کودک با او بدترین روابط را دارد و نمی تواند با وی همسان سازی کند. حذف همه رقیبان نشان دهنده این است که حسادت پرخاشگرانه همه خواهران و برادران را در بر می گیرد و بنابراین هیچ یک از آنها ترسیم نمی کند.
اگر کودک نقاشی خانواده را به ترسیم والدین محدود کند به عبارت دیگر بدون کودک نقاشی کند، نا ارزنده سازی رقیب می تواند با تغییر شکل یا با قطع بخش های اصلی اندام وی مانند بازوها، پاها و چهره ها شنان داده می شود. حالت افسردگی در نقاشی کودک خود را به شکل انتقاد از خود و نا ارزنده سازی خویشتن و واکنش واپس گرا بروز می کند و کودک خود را نا مهربان ترین و بدبخت ترین می داند. در شدید ترین حالت افسردگی کودک خود را در نقاشی حذف می کند اما نه حذف کامل. در حد خفیف تر حالت افسردگی، کودک خود را ناارزنده می سازد.